سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشگاهى اندیشیدن، جهادى کار کردن

شیران و روباهان

نظریه‌ى پارتو در باب گردش نخبگان

sociologicaltheories.blogfa.com

ویلفردو پارتو جامعه‌شناس محافظه‌کار ایتالیایی است که در باب نخبگان نظریه‌ی شناخته‌شده‌یی در مقابل نظرات مارکس دارد. او معتقد است که انسا‌ن‌ها چه از لحاظ جسمى و چه از لحاظ فکرى و اخلاقى با یک‌دیگر برابر نیستند و در کل جامعه، برخى افراد از دیگران بااستعدادتر اند و او این «شایسته‌ترین» افراد هر گروه را نخبگان مى‌خواند.

اصطلاح «نخبه» در کاربرد پارتو هیچ‌گونه دلالت اخلاقى ندارد و به هر کس اطلاق مى‌شود که در هر یک از شاخه‌هاى فعالیت بشرى بالاترین نمره را به دست آورده باشد.

او افرادیى را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در حکومت نقش دارند نخبه تلقى مى‌کند و براى تمایز ایشان از بقیه‌ی نخبه‌گان، آنان را نخبه‌گان حکومتى (و بقیه را نخبه‌گان غیرحکومتى) مى‌خواند. بحث عمده و اصلى پارتو درباره‌ى نخبه‌گان حکومتى است.

پارتو معتقد است تنها در جوامع کاملا" باز و دارای تحرک مطلوب اجتماعی است که نخبه‌گان حکومتى همان‌ها هستند که بیش‌ترین شایسته‌گى را براى حکومت کردن دارند. واقعیت اجتماعى این است که در بقیه‌ی جوامع، بازدارنده‌هایى مانند ثروت، پیوندهاى خانواده‌گى و ... از چرخش آزادانه‌ى‌ افراد در مراتب اجتماعى جامعه جلوگیرى مى‌کنند؛ چندان که به‌مرور آن‌هایى که عنوان نخبه‌گى حکومتى دارند و کسان‌یى که بالاترین شایسته‌گى را دارند از هم متمایز مى‌شوند.

پارتو از تحرک اجتماعی و آزادی مشاغل همگان سرسختانه دفاع می کرد و همواره نگران بود که مقام‌های نخبه‌گى حکومتى که زمان‌یی در انحصار مردان شایسته بود با گذشت زمان به دست کسان‌یی افتد که فاقد این شایسته‌گی هستند. در این شرایط این خطر هست که توازن اجتماعى بر هم خورد و بدنه‌ى اجتماع دچار عدم تعادل شود.

از نظر پارتو هر جریان اجتماعى که اصل وجود طبقه‌ی نخبه‌گان را زیر سؤال برده و یک‌پارچه‌گى و پیوسته‌گى کامل بین نخبه‌گان (چه حکومتى و چه غیرحکومتى) و بخش‌یى از بدنه‌ى جامعه (ولو شایسته‌ترین آن‌ها) ایجاد کند به تباهى سامان اجتماعى مى‌انجامد، حتا اگر این تلاش از سوی خود نخبه‌گان حکومتى و غیرحکومتى آغاز شود و مخالفت او با نظریات مارکس را هم باید در همین راستا دانست. از سوی دیگر اگر نخبه‌گان حکومتی نتوانند راه‌یی برای «جذب» افرادیى استثنایی بیابند که از طبقات پایین خودشان را بالا می‌کشند، باز هم در فضاى سیاسی و بدنه اجتماعی دچار عدم تعادل مى‌شود.

این دو نوع عدم تعادل، بیش از دو سرنوشت پیش پاى جامعه نمى‌نهد: یا باید مدخل‌هاى تازه در مسیرهاى تحرک اجتماعى (امکان ارتقاى شایسته‌ترین‌هاى طبقه‌ى پایین به طبقه‌ی بالاتر اجتماعى و تلویحا" تنزل ناشایسته‌ترین‌هاى طبقه‌ى حاکم به طبقه‌ى پایین‌تر اجتماعى) جهت ترمیم لازم ایجاد شود و یا این که نخبه‌گان شایسته‌تر از طریق براندازى نخبه‌گان حکومتى قدیمى و ناکارآمد جاى‌گزین ایشان مى‌شوند.

پارتو بخش‌یی از نظریه‌ى نخبه‌گان خود را با تمثیل شیران و روباهان توضیح می‌دهد، وقتى که هنگام تقسیم‌بندى نخبه‌گان سیاسى، "شیران" و "روباهان" را از هم متمایز می‌کند‌. وی از سیاستمداران حاکم و قدیمی که طرفدار تداوم و حفظ وضع موجود هستند بعنوان "روباهان" یاد میکند و از نخبه‌گان تازه‌قدعلم‌کرده که قدرت‌یی جز حمایت طبقه‌ی تحت سلطه ندارند با عنوان "شیران" یاد می‌کند که البته طرف‌دار تغییر وضع موجود در رسیدن به منافع خود هستند.

از دید پارتو، وقتی آگاهی سیاسی مردم در مقطع خاص زمانی به‌صورت سریع رشد کند بالتبع ظهور "شیران" نیز که از آن‌ها بعنوان عناصر شایسته اما خارج از حکومت یاد می‌شود رو به فزونى مى‌نهد. یک حکومت باتدبیر در مواجهه با این شرایط، راه را بر ورود ایشان به جمع نخبه‌گان حاکم مى‌گشاید و با جذب آن‌ها، هم‌زمان از سهم روبه‌صفتان (نخبةگان پیر) در ترکیب نخبه‌گان حاکم مى‌کاهد. اما اگر همین روبه‌صفتان در رأس حکومت باشند اجازه‌ى این تطبیق آرام و کم‌هزینه‌ى ترکیب نخبه‌گان حاکم با ترکیب شایسته‌گان جامعه را نمى‌دهند و در نتیجه وقوع انقلاب خشونت‌بار محتمل می‌گردد.

در این رهیافت،  ثبات در یک جامعه تنها با ترکیب معقول از شیران و روباهان و تعامل بین ایشان حفظ مى‌شود. گفتنی است که شیران جذب‌شده به حکومت نیز بعد از مدت‌یی تبدیل به روباهان می‌شوند و آنها نیز به تبع با تغییرات اجتماعی- سیاسی باید شیران جدید را جذب خودشان کنند و این سیکل باید تا زمان‌یى که جامعه مى‌خواهد پابرجا باشد تداوم داشته باشد.

اهم نظریات ویلفردو پارتو را در مبحث تغییرات نقش نخبگان یا برگزیدگان در تحولات اجتماعی، مى‌توان چنین خلاصه کرد:

فرزندان تماما خصوصیات ممتاز والدین خود را ندارند، یعنى تعلق به طبقة‌ى نخبگان لزوما" ارثی نیست و جابه‌جایى نخبه‌گان قدیمى توسط نخبه‌گان جدیدیى که از قشرهاى پایین جامعه برخاسته‌اند باید پیوسته و دایمی باشد.

گردش بدون‌وقفه‌ی نخبه‌گان باعث نوع‌یی تعادل در سیستم اجتماعی شده و به دنبال خود گردش یا جریان ایده‌ها و دگرگونى مطلوب اجتماعی را نیز موجب می‌شود.