نمیخواستیم سقوط کنیم
از میان همهی استدلالها و تحلیلهای پیش از حماسهی 24 خرداد 92 این جمله از «محمد رهبر» نقش ذهن من شد که:
«دیگر تاریخ نزاع در جغرافیای سیاست ایران را باید از سر نوشت، حالا دعوا بین اصولگرا و اصلاحطلب نیست، نزاع میانِ کسانیی است که چیزیی به نام منافع ملی را نمیفهمند و میخواهند تا ته دره را چهارنعل بروند با جبههی متکثر و متنوع مدافعان منافع ملی و آنها که میخواهند افسار اسب ِسقوط را بکشند. در این جبههی متنوع فرقیی نمیکند علی مطهری باشی یا علیاکبر ولایتی یا ناطق نوری یا محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی، مهم این است که نمیخواهیم سقوط کنیم. »
و خدا را شکر که به برکت دعای امام زمان، با ظرفیتهای نهفته در نظام جمهوری اسلامی و تدبیر دلسوزان انقلاب و بهویژه نقش ارزندهی مقام رهبری کار به آنجا نرسید که همنوا با استاد شفیعی کدکنی زمزمه کنیم:
«ما شاهد سقوط حقیقت،
ما شاهد تلاشیی انسان،
ما صاحب واقعه بودیم
چندیی به زجر شعله کشیدیم،
وینک درون خاطره دود ایم
گفتند رو به اوج روان ایم،
دیدیم سیر سوی هبوط است
شعر سپید نیست که خوانیش
این جعبهی سیاه سقوط است! »
زیرا مطمئناً هشت سال دیگر مهلت نداشتیم.