به سلامتى همه دوستان شفیق!
مطلبیی دریافتی
دوستی با بعضی آدمها مثل نوشیدن چای کیسهای است، هول هولکی و دم دستی. این دوستیها برای رفع تکلیف خوب اند اما خستگیت را رفع نمیکنند. این چای خوردنها دل آدم را باز نمیکند. خاطره نمیشود. فقط از سر اجبار میخوریشان که چای خورده باشی به بعدش هم فکر نمیکنی.
دوستی با بعضی آدمها مثل خوردن چای خارجی است، پر از رنگ و بو. این دوستیها جان میدهد برای مهمانبازی برای تعریف کردن لطیفههای خندهدار. برای فرستادن پیامکهای صدتایکغاز. برای خاطرههای دمِ دستی. اولش هم حس خوبیى به تو میدهند: این چای زوددم خارجی را میریزی در فنجان بزرگ، مینشینی با شکلات فندقی میخوری و فکر میکنی خوشحالترین آدم روی زمین ای؛ فقط نمیدانی چرا باقی چای که مانده در فنجان بعد از یکیى دو ساعت میشود رنگ قیر، یک مایع سیاه و بدبو که چنان به دیوارهى فنجان رنگ میدهد که انگار در آن مرکب چین ریخته بودی نه چای.
اما ... دوستی با بعضی آدمها مثل نوشیدن چای سرگل لاهیجان است: باید نرم دم بکشد، باید انتظارش را بکشی، باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی. باید صبر کنی، آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی. بعد آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک، خوب نگاهش کنی، عطر ملایمش را احساس کنی و آهسته، جرعهجرعه بنوشیاش و زندهگی کنی!