صلابت امیر صدرنشین دوره قاجار
www.den.ir
متنیی که میخوانید بخشیی از نامهیی از مجموعهی نامههای رسمی دورهی قاجار است که گویاتر از هر مقالهی طولانی، بهروشنی نمایانگر شخصیت ارزشمند امیر در کوران حوادث مهم اجتماعی و اقتصادی دورهی کوتاه ولی پربار صدارتش است. دورهیی که با دسیسهی گرفتن امضای حکم عزلش به پایان رسید و مدت کوتاهیی بعد از آن، با دسیسهی بزرگتر گرفتن حکم قتل او از ناصرالدینشاه هفدهساله در شبیی که مست و خرابش کرده و او را به حجلهی صیغهی یکشبهی روسیش میفرستادند هرگونه شانس بازگشت وی به صدارت نیز گرفته شده و خاطر میرزاآقاخان نوری و سایر درباریان راحت شد.
ایضاً جناب مجدالذاکرین که از معمرین این زمان است از مرحوم وقایعنگار روایت میکند که میگفت یک روز خدمت امیر نظام شرفیاب بودم و دو سه نفر دیگر نیز از اعیان و وجوه تهران نیز در خدمت او بودند. حاج عبدالوهاب دولابی که یکیی از محترمین ذیثروت بود بیامد و به امیر نظام شکایت نمود که جناب میرزاشفیع صاحب دیوان سه هزار تومان طلب مرا نمیدهد و هر زمان مطالبه میکنم به تعلل و طفره میگذراند. امیر رضیبیک آردل را بخواست و به او فرمود که الساعه صاحب دیوان را در منزل یا هر جا که باشد پیدا میکنی و ریش او را میگیری و از دست نمیدهی تا سه هزار تومان طلب این حاجی را بگیری و تا دو ساعت دیگر که نمازهای ظهرین را خوانده باشم تمام نقد مسکوک را اینجا حاضر کرده باشی. آنگاه آفتابه و لگن جهت وضو بخواست و ما که در آن مجلس حاضر بودیم به یکدیگر نظرهای شگفتآمیز نموده وصول این مبلغ پول را در دو ساعتیی که غایت آن غروب آفتاب بود امریی محال میدانستیم.
و[لی] با [وجود] این عقیده که داشتیم، قبل از غروب رضیبیک با سه هزار تومان طلای مسکوک بازگشت و معلوم شد که صاحب دیوان در اندرون خویش بوده و در بیرون آمدن با پیغامیی که رضیبیک داده بود تعلل نموده تا او را خبر از ورود رضیبیک به اندرون دادند؛ و از اطاق که بیرون دویده و در پلههای تالار با مأمور مصادف شده و مأمور ریش وی را به چنگ آورده و چونآنکه به او حکم شده بود رها نکرده، تا تمام نقد مرقوم را حاضر ساختند و به وی تسلیم نمودند.
روحش شاد، منبع: نامههای امیرکبیر، تصحیح و تدوین سیدعلی آلداود