مشت خدا و مشت ما!
مطلبیی دریافتی
دختر کوچولو وارد بقالی شد، کاغذیی به طرف بقال دراز کرد و گفت: مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدیی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشتهشده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختربچه داد، بعد لبخندیی زد و گفت: چون دختر خوبیی هستی و به حرف مامانت گوش میدی، میتونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد. مرد بقال که احساس کرد دختربچه برای برداشتن شکلاتها خجالت میکشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمیخوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمیشه شما بهم بدین؟ "
بقال با تعجب پرسید: چرا دخترم؟ مگه چه فرقیی میکنه؟
و دخترک با خندهیی کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
***
ظاهراً ما «بزرگ» شدهایم اما حواسمون بهاندازهی یه بچهکوچولو هم جمع نیس که بدونیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت ما بزرگتره!
امام صادق علیه السلام در دعایی میفرماید:
یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِی مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُه
ای عطاکنندهی خیرها! بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و به من خیر دنیا و آخرت را ـ آن چنان که در خور تو است ـ عطا نما.
کافی، ج 2، ص 59