سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشگاهى اندیشیدن، جهادى کار کردن

ضرورت و موانع مشارکت در بحثهاى کلاس

ضرورت و موانع مشارکت در بحث‌هاى کلاس

یک‌یى از دانشجویان عزیز پیام‌یى گذاشته که در آن پس از اظهار لطف به من، چنین آمده است:

«... فقط یه انتقاد ازتون دارم که میگید دانشجویی که سر کلاس بحث میکنه بهتره. شاید دانشجویانی هستن که میخوان ولی بنا به دلایلی مثل کم رویی یا عدم توانایی بیان مطلب باعث بشه نتونن و بنظر من این معیار خوبی واسه سنجش نیست ...»

البته ایشان پس از این به دو نکته‌ى ارزشمند دیگر هم اشاره کرده است که آن‌ها را در فراغت‌یى پس از امتحانات و تصحیح برگه‌ها خواهم آورد. و اما پس از ابراز تشکر من از لطف ایشان به خودم، توضیحات مرا بخوانید.

سر کلاس وارد بحث کلاسى بشویم یا نشویم؟

اولین چیزیى که درباره‌ى مشارکت دانشجویان در بحث‌هاى کلاسى مى‌توانم بگویم این است که (نمى‌دانم الأن به من مى‌آید یا نه اما) خود من در سراسر دوران دانشجویى جزو ساکت‌ترین و البته شنونده‌ترین دانشجویان بودم و کم‌رویى یک‌یى از دلایل و در واقع مهم‌ترین دلیل آن بود. تشویق من به مشارکت دانشجویان در بحث‌هاى کلاس اتفاقا" به خاطر همان تجربه‌ى دوران دانشجویى خودم و مشاهدات اکنون در جامعه است.

راحت بگویم که مسأله مسأله‌ى نظر من و سنجش من نیست که من بگویم دانشجویى‌که سر کلاس بتواند بحث کند بهتر است یا دانشجویى که نمى‌تواند یا نمى‌خواهد بحث کند، بلکه مسأله این است که کدام‌شان بعدا" در جامعه، در محل کار و حتا در خانواده بهتر مى‌تواند از حق خود دفاع کرده و با برقرارى ارتباطات مناسب و جلب اعتماد و احترام دیگران، استعدادهاى خود را معرفى و شکوفا کند؟

چون اشاره کرده‌اید که در کنار تحصیل، اشتغال به کار هم دارید فکر نمى‌کنم مخالف این موضوع باشید که از مصاحبه‌ى استخدامى گرفته تا ترفیع‌هاى شغلى و حتا یک کار ادارى ساده، کس‌یى موفق‌تر است که جسارت و دانش مطرح کردن نقاط قوت خود را داشته باشد. درست است که بعضى‌ها ذاتا" در این امر تواناتر هستند اما این هم یک مهارت است که مثل خیلى مهارت‌هاى دیگر هرکس مى‌تواند با تمرین و تمرکز در آن موفق شود، فقط بعضى‌ها با تمرین کم‌تر و بعضى با تمرین بیش‌تر.

همه‌ى ما نیاز به تمرین این مهارت داریم. مسلما" براى تمرین بهتر است کار را در جمع‌هاى خودمانى‌تر و کم‌خطرتر شروع کنیم و به نظر من کجا بهتر از دانشگاه؟ دوران دانشگاه فارغ از رشته‌ى تحصیلى و مقطع تحصیلى هر دانشجو، بهترین دوران براى خودشناسى و خودسازى و آینده‌سازى او است. شاید فکر مى‌کنید هم‌کلاسى‌هاى شما تفاوت‌هاى زیادیى با شما دارند و آن اندازه که لازم است به شما شبیه نیستند تا بتوانند شما را درک کنند و موقع صحبت کردن شما همکارى کنند اما مطمئن باشید بعدا" که وارد جامعه مى‌شوید تازه معنى آدم‌هاى متفاوت با خود را درک خواهید کرد. براى تمرین صحبت کردن، براى تمرین مذاکره کردن، براى تمرین موافقت کردن، براى تمرین مخالفت کردن، براى تمرین دفاع منطقى و نه لجوجانه از نظرات خود هیچ‌جا بهتر از دانشگاه پیدا نخواهید کرد.

البته محل اصلى این کار کانون‌هاى علمى و فرهنگى و نشریات دانشجویى، و تشکل‌هایى مانند انجمن اسلامى [که در دانشگاه ما وجود ندارد] یا بسیج دانشجویى است اما اگر استادیى اجازه دهد و موافق باشد این تمرین بدون عقب افتادن از مطالب سرفصل درسى در کلاس هم انجام شود چه اشکال دارد؟

البته از یک بابت مى‌خواهم نگرانى شما را کم کنم: جایزه‌ى اصلى کسان‌یى که دوست دارند در بحث کلاس مشارکت کنند همان است که اجازه مى‌دهم این کار را بکنند و این ویژه‌گى آن‌ها قرار نیست در نمره‌ى کلاسى و به‌ویژه نمره‌ى نهایى وزن بالایى داشته باشد. اتفاقا" معمولا" بهترین نمره‌ها را هنوز هم آن ساکت‌هایى مى‌گیرند که شنونده‌هاى خوب و تحلیل‌گریى هستند: آن‌ها ممکن است سر کلاس اظهار فضل نکنند ولى تمرین‌ها را خوب تحویل مى‌دهند، خوب کوئیز مى‌دهند و مهم‌تر از همه خوب امتحان مى‌دهند و در نتیجه خوب هم نمره مى‌گیرند.

نه کم‌رو بودن گناه است و نه کم‌توانى در خوب صحبت کردن، اما این دو افتخار هم نیست. این ترم که گذشت، اما پیشنهاد من این است که شما هم ـ اگر فضاى مناسب‌یى دیدید ـ صحبت کردن در جمع را از همان اولین جلسات ترم بعد تمرین کنید. البته دقت در ظرافت‌هاى کلامى و نوشتارى سخنوران موفق هم لازم است.

و نکته‌ى پایانى که خیلى مهم است: بدیهى است که همه‌چیز فقط صحبت کردن نیست بلکه خوب صحبت کردن و خوب نوشتن حلقه‌ى آخر زنجیر موفقیت است. اصل داستان قدرت تفکر و تعمق، و مطالعه‌ى زیاد و عمیق است و الا کس‌یى که بیش از دانش‌ش صحبت کند و دچار افراط در اظهار نظر کردن شود فقط بى‌سوادى خود را در معرض دید عاقلان گذاشته است.

قریب این سخن از معصوم علیه اسلام آمده که سخن مرد دانا پس از تفکر اوست و تفکر مرد نادان پس از سخن او. پس به‌قول معروف با صداى بلند فکر کردن را هم توصیه نمى‌کنم که بوى خودشیفته‌گى و فضل‌فروشى مى‌دهد و اتفاقا" نتیجه‌ى عکس مى‌دهد، همان‌طور که بزرگ‌یى (ژان دلابرویه؟) گفته است: بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشد و نه شعور لازم برای خاموش ماندن!

 و تبرک ختم کلام، فرمایش دیگریى از معصوم علیه السلام باشد که مؤمن صحبت مى‌کند تا نفع برد و سکوت مى‌کند تا زیان نکند.