سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشگاهى اندیشیدن، جهادى کار کردن

زاویه هاى امروز، فاصله هاى فردا

با فرض سرعت حرکت مساوى، دو نفر که زاویه‌ى کوچک‌یى بین جهت‌گیرى‌شان باشد بعد مدت‌یى فاصله‌ى زیادیى پیدا مى‌کنند. این دو خبر را بخوانید که هر دو همین امروز در روزنامه‌ى دنیاى‌اقتصاد منتشر شده‌اند:

خبر اول:

تبلت 21 دلاری برای دانش‌آموزان

دنیای‌اقتصاد- در بازار پررونق و متنوع انواع تبلت‌ها، هر روز محصولات جدیدی به بازار عرضه می‌شوند. در سال گذشته میلادی اما هندی‌ها یک پدیده جالب و ارزان قیمت 35 دلاری را به بازار این کشور معرفی و عرضه کردند تا توجه تولیدکنندگان بزرگ را به خودشان جلب کنند. 


تبلت ارزان قیمت Aakash اما با استقبال خوبی در میان کاربران هندی مواجه شد و به این ترتیب حالا به نسخه دوم رسیده است. نسل دوم این تبلت با امکانات سخت‌‌افزاری بهتر و قیمت ارزان‌تر قرار است در روز ملی آموزش و پرورش در هند به عرضه عمومی برسد. هدف اصلی این تبلت ارائه تکنولوژی روز برای اقشار مختلف جامعه به خصوص دانش‌آموزان است.
تبلت Aakash 2 مجهز به پردازنده 1 گیگاهرتزی Cortex-A8، حافظه رم 512 مگابایتی، حافظه ذخیره‌سازی 4 گیگابایتی، سیستم‌عامل آندروید نسخه 4، شبکه Wi-Fi، دوربین VGA جلو و یک نمایشگر تمام لمسی 7 اینچی است.
این تبلت قرار است ابتدا برای دانش‌آموزان هندی با قیمت 21 دلار عرضه شود و بعد از آن با قیمت حدود 80 دلار در دسترس مردم عادی این کشور قرار بگیرد. حمایت دولت هند از دانش‌آموزان این کشور و تلاش برای ارائه تبلت به تمام آنها بسیار جالب توجه بوده است. دولت این کشور سعی دارد با این کار دسترسی کاربران و دانش‌آموزان مختلف را به تکنولوژی‌های جدید امکان‌پذیر کند. 

خبر دوم:

تکذیب خبر رفع ممنوعیت واردات لپ‌تاپ و گوشی

دنیای‌اقتصاد- در حالی‌که از گوشه و کنار اخباری در رابطه با رفع ممنوعیت ثبت سفارش کالاهای کامپیوتری و گوشی موبایل به گوش می‌رسد، رییس بخش واردات اتاق بازرگانی ایران به «دنیای‌اقتصاد» اعلام کرده است که این خبر شایعه است و ممنوعیت‌ها برای ثبت سفارش و واردات کالاهای کامپیوتری و دیجیتالی همچنان ادامه دارد. شرح گفت‌وگوی کوتاه ما با محمدرضا حریری را در این رابطه می‌خوانید:


شنیده می‌شود ممنوعیت ثبت سفارش لپ‌تاپ، کالاهای کامپیوتری و گوشی موبایل با جابه‌جایی‌هایی که در اولویت‌بندی‌ها صورت گرفته است رفع شده است. این موضوع را تایید می‌کنید؟
خیر این شایعه‌ای است که مشخص نیست از کجا درز کرده است. تنها اتفاقی که افتاده است این است که برخی از قطعات کامپیوتری که در اولویت‌های پایین‌تری بودند به اولویت‌های 5 و 6 منتقل شده‌اند و اجازه ثبت سفارش و در نتیجه واردات گرفته‌اند.
یعنی لپ‌تاپ و گوشی موبایل همچنان در لیستی قرار دارند که وارداتشان به کشور ممنوع است؟
بله متاسفانه ثبت سفارش این کالاها همچنان ممنوع است.
اما گویا یکی از منابع آگاه اعلام کرده است که ثبت سفارش گوشی‌هایی با قیمت کمتر از یکصد دلار آزاد است.
خیر این اخبار شایعه هستند و صحت ندارند. البته در این رابطه مذاکراتی صورت گرفته بود، ولی به نتیجه نرسیده است.
با توجه به محبوبیت زیاد این کالاها (لپ‌تاپ و گوشی موبایل و تبلت و...) در کشور و با توجه به اینکه در مورد برخی از کالاها نظیر لپ تاپ ما تولید داخلی نداریم نیاز بازار از چه محلی تامین می‌شود؟
این سوالی است که باید از افرادی که این تصمیم را گرفته‌اند پرسیده شود. البته ما در این رابطه در حال انجام مذاکراتی هستیم. اما فکر نمی‌کنم نتیجه این مذاکرات همان چیزی باشد که واردکنندگان انتظار دارند.
اینکه می گویند در صورت اجرای این تصمیم شاهد رشد قاچاق در مورد لپ‌تاپ و موبایل می‌شویم درست است؟
قطعا همین‌طور است. اما بهتر است در این مورد مسوولان ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز و افرادی‌که این تصمیم را گرفته‌اند اظهار نظر کنند. 


چرا بقاى سازمان از سودآورى آن مهمتر است؟

www.den.ir

مترجم: مریم رضایی
منبع: AVC

اگر می‌خواهید برای همیشه کسب‌وکارتان را حفظ کنید، باید روی برنامه‌های بلندمدت متمرکز شوید. باید یک مدل کسب‌وکار بسازید که بین شما و مشتریانتان اطمینان و اعتماد ایجاد کند و باعث شود روزبه‌روز و سال به سال که می‌گذرد، باز هم به شما مراجعه کنند. 

بسیاری از مدرسه‌های کسب وکار، به مدیران اجرایی و کارآفرینان می‌آموزند که کسب‌وکار یعنی به حداکثر رساندن سود؛ اما این عقیده اشتباهی است. کسب‌وکار یعنی به دست آوردن سود، طوری که به بقای یک کسب‌وکار کمک کند و در حالی به صاحب آن تمکن مالی بدهد که تنها هدف، به حداکثر رساندن این سود در یک مدت زمان مشخص نباشد. هدف یک کسب‌وکار باید ثبات و پایداری آن باشد، به طوری که همه سهامداران (اعم از مشتری، کارمندان، مالکین، عرضه کنندگان و غیره) بتوانند برای بلند مدت روی آن حساب کنند. 

در اینجا می‌توانیم مثالی را بیان کنیم. شما صاحب کسب‌وکاری می‌شوید که فعالیت‌های آن در حوزه اینترنت است. با 50 میلیون دلار درآمد سالانه که 5 میلیون دلار آن سود است و جزو عرضه‌کنندگان پیشتاز تجارت الکترونیک قرار می‌گیرید. بعد از مدتی، iPhone و Android وارد بازار می‌شوند و این فکر به سراغ شما می‌آید که مشتریانتان قصد دارند از طریق گوشی‌های موبایل خود به کسب‌وکار شما متصل شوند. از معاونت تولید خود می‌خواهید که ارزیابی کند برای ایجاد مجموعه جامعی از برنامه‌های کاربردی موبایل که امکان این کار را به وجود آورد، چه کارهایی لازم است. وی به شما می‌گوید: این کار نیاز به سرمایه‌گذاری 5 میلیون دلاری در طول دو سال دارد تا این پروژه تکمیل شود. بنابراین، این پروژه سود سالانه شما را طی دو سال آینده به 5/2 میلیون دلار کاهش می‌دهد. چه می‌کنید؟

این سرمایه‌گذاری را انجام می‌دهید، زیرا باید در موفقیت‌های بلندمدت کسب‌وکارتان سرمایه‌گذاری کنید، حتی اگر این کار به افزایش سود شما برای مدتی منجر نشود. بعد از دو سال بار دیگر می‌توانید به سودآوری قبلی خود دست یابید. ممکن است در این سرمایه‌گذاری هیچ بازدهی سرمایه به شیوه مثبت وجود نداشته باشد و ممکن است یک سرمایه‌گذاری تدافعی باشد. اما همچنان باید آن را انجام دهید تا مطمئن شوید برای مدتی طولانی در صحنه کسب‌وکار باقی خواهید ماند. 

همیشه از مدیران اجرایی شرکت‌های بزرگ خواسته می‌شود میزان بازدهی سرمایه را در سرمایه‌گذاری‌هایی که شرکت انجام می‌دهد، محاسبه کنند. اگر بازدهی سرمایه از مرز حداقل بیشتر نباشد، شرکت این سرمایه‌گذاری را انجام نمی دهد. در این شرایط، رقیب کوچک تر شما وارد میدان می‌شود و این سرمایه‌گذاری را انجام می‌دهد و برنده بازی خواهد بود. 

ارزیابی بازدهی سرمایه چارچوب درستی برای تصمیم سرمایه‌گذاری شرکت ها نخواهد بود. این کار برای کسانی که در بورس کار می‌کنند مناسب است. آنها از این روش استفاده می‌کنند تا در مورد سرمایه‌گذاری در شرکت شما تصمیم بگیرند. اما وقتی شما تصمیم‌گیری‌های مربوط به سرمایه‌گذاری را در داخل شرکت انجام می‌دهید، از ابزارهایی که بورسی ها از آن استفاده می‌کنند، استفاده نکنید، بلکه غریزه تلاش برای بقا را به کار گیرید. چه چیزهایی لازم است که تضمین کند شرکت شما به مدت 10 سال، 50 سال یا حتی 100 سال، باقی می‌ماند؟ این روشی است که برای باقی ماندن در کسب‌وکار باید به آن فکر کنید. 

یکی از دشوارترین تصمیماتی که کارآفرینان و مدیران اجرایی مجبورند اتخاذ کنند این است که در کسب‌وکار خودشان وقفه ایجاد کنند. تصور کنید یک اپراتور سیم کشی هستید. سالانه میلیاردها دلار سود از ارائه خدمات صوتی، تصویری، حاصل مدل کسب‌وکار انحصاری خودتان به دست می‌آورید.

در این اثنا، اینترنت وارد بازار می‌شود و برای همه مشتریان شما این امکان را به وجود می‌آورد که با هر شبکه IP امکانات صوتی و تصویری را منتقل کنند. در طول زمان، این مساله در کسب‌وکار شما وقفه ایجاد خواهد کرد. چه می‌کنید؟ آیا در این تکنولوژی جدید سرمایه‌گذاری می‌کنید و سقوط مدل کسب‌وکار انحصاری خود را تسریع می‌بخشید یا هر کاری را انجام می‌دهید تا سرعت پیشرفت این تکنولوژی را کند کنید؟ 

متاسفانه بیشتر مدیران اجرایی گزینه دوم را انتخاب می‌کنند. بیشتر کارآفرینان نیز گزینه اول را برمی‌گزینند. گزینه دوم به سود بیشتر در مدت زمان کمتر می‌انجامد، اما می‌تواند در بلندمدت به فروپاشی کسب‌وکار منجر شود (در اغلب موارد هم این گونه است). گزینه دوم، با این که سود کمتری برای کسب‌وکار شما در آینده دارد، اما به آن ثبات و پایداری می‌بخشد. 
یکی از دلایلی که کارآفرینان انتخاب درستی می‌کنند، اما مدیران اجرایی این کار را نمی‌کنند این است که کارآفرینان مالک آن کسب‌وکار هستند و آن را مانند فرزند خود می‌بینند. بنابراین به صورت غریزی برای بقای آن تلاش می‌کنند. اما مدیران اجرایی استخدام شده اند و به همین دلیل بر به حداکثر رساندن موفقیت و سودآوری کسب‌وکار در کوتاه‌مدت متمرکز می‌شوند. 

بنابراین وقتی مدل کسب‌وکارتان را طراحی می‌کنید و در حال ایجاد فرهنگی برای کسب‌وکارتان هستید، همیشه و در هر فرصتی تاکید کنید که بقا نسبت به سود اولویت بیشتری دارد. این به این معنی نیست که به کسب سود نیاز ندارید. اتفاقا سودآوری ذات بقای کسب‌وکار است. اما این کسب سود، صرفا به این معنی نیست که به هر قیمتی بخواهید این سوددهی را به نقطه بیشینه برسانید. ایجاد تعادل بین نیاز به کسب سود و نیاز به بقای کسب‌وکار، هنر شما به عنوان رهبر یک کسب‌وکار است. با ایجاد این تعادل به موفقیت می‌رسید. 

 


ما به دیدنش میرویم!

 

 به نقل از selm.ir

آیت‌الله سید صادق شیرازی از یک‌یى از دوستان نقل کردند زمان‌یى که آیة‌اللَّه العظمى بروجردى قدس سره به قم آمدند و مرجعیت را عهده‏دار شدند، شخص بانفوذیى نسبت به ایشان اهانت زشت‌یى کرد و نسبت ناروایى داد.

 

 


خدا را شکر فیلسوف و عارف نشدیم!

شاید از عنوان بالا تعجب کنید ولى از کجا معلوم، شاید در پایان خواندن این یادداشت نظرتان عوض شده باشد!


کاربرد تئورى شن در مدیریت!

مرد با دوچرخه به خط مرزی رسید. دو کیسه‌ى بزرگ همراه او شدیدا" جلب توجه مى‌کند. مأمور گمرک می‌پرسد: « در کیسه‌ها چه داری؟» او میگوید «شن»

مأمور مشکوک مى‌شود، او را از دوچرخه پیاده کرده و توقیف موقت میکند. اما پس از بازرسی فراوان، واقعا" جز شن چیز دیگریی نمی‌یابد و مجبور مى‌شود به او اجازه‌ى عبور دهد.

هفته‌ى بعد دوباره سروکله‌ى همان شخص پیدا می‌شود و همه‌ى ماجرا با همان جزئیات پیش مى‌رود ... این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می‌شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی‌شود.

***
سال‌ها بعد یک روز مأمور گمرک و آن مرد در شهر یک‌دیگر را مى‌بینند، مأمور می‌گوید: مى‌دانى که من هنوز هم به تو مشکوک ام و می‌دانم که در کار قاچاق بودی، حالا که کارها همه تمام شده راست‌ش را بگو چه چیزیی را از مرز رد می‌کردی؟
قاچاق‌چی می‌گوید: دوچرخه!

***

نتیجه‌گیرى:

بعضی وقت ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل می‌کند!

 


دانشگاه بروم یا کار کنم؟

برگرفته از www.den.ir نوشته‌ى یاسر میرزایى

دانشگاه بروم یا کار کنم؟ این سوال‌یى است که تقریبا برای هیچ یک از داوطلبان کنکور کارشناسی پیش نمی‌آید. آنها در یقین‌یى شک‌ناپذیر مسیریى را طی می‌کنند که پارسال پسر عموی‌شان، سال پیش‌ش دخترخاله‌شان و سه سال پیش خواهر بزرگ‌شان طی کرده است. مسیریى که سال آینده هم پسر خواهرشان بدون شک طی خواهد کرد. 

اما اگر ذهن تیزیى داشته باشید، در همان ترم اول دانشگاه و اگر ذهن کندتریى داشته باشید، کم‌یى دیرتر، موضوع نوستالژیک انشاهای دوران نوجوانی باز مطرح می‌شود؛ این بار جدی‌تر، چالش‌برانگیزتر و خواستار پاسخ‌یى قاطع‌تر از یک انشای ساده: «علم بهتر است یا ثروت؟»

«هم علم خوب است، هم ثروت»؛ این پاسخ کسان‌یى است که می‌خواهند خدا و خرما را با هم داشته باشند. اما چه کس‌یى هست که هنوز برای‌ش جا نیفتاده باشد علم اقتصاد به این دلیل رشد کرده و توسعه یافته که «محدودیت منابع» واقعیت‌یى انکارناپذیر در زنده‌گی بشر است. بنابراین گرچه هم علم خوب است و هم ثروت، اما انتخاب هر کدام از آن‌ها می‌تواند به معنای گذشتن کم و بیش از دیگریى باشد.

برای گرفتن مدرک کارشناسی حداقل نیاز به 4 سال زمان است. اگر بخواهید ارشد بخوانید باید 2 سال دیگر را هم اضافه کنید و اگر قید دکترای عموما 5 ساله را بزنید و بخواهید وارد بازار کار شوید و از قضا پسر هم باشید، 2 سال دیگر را هم در خدمت نظام خواهید بود. روی هم می‌شود چند سال؟ پسریى دارای مدرک کارشناسی ارشد، به طور معمول اگر زود بجنبد 26 ساله‌ است وقتی وارد بازار کار می‌شود.

این تازه فقط ظاهر داستان است؛ او باید در صف بی‌کاران‌یى بایستد که همه مدارک‌یى کم و بیش مشابه دارند و متقاضی کار هستند. دانش‌آموخته‌ى فرضی ما به خاطر تحصیلات‌ش تن به هر کاریى نمی‌دهد و از سویی طبیعی است که فرصت کارهای دارای شأن اجتماعی بالاتر، کم‌تر است. بعد از این که به هر طریق به کاریى مشغول شد، تازه متوجه می‌شود مهارت‌هایی که در دانشگاه آموخته است، عمدتا" به درد همان دانشگاه می‌خورد و بازار کار، قواعد خاص خود را دارد و مهارت‌های خودش را می‌طلبد. البته دانش‌آموخته‌ى ما از بزرگ‌ترها شنیده است که مدرک، برای‌ش اعتبار و ارزش است؛ اما کجاست کار دولتی؟ اگر به سراغ شرکت‌های خصوصی برود آن‌چه برایشان مهم است، کاربلد بودن است. شرکت خصوصی می‌خواهد در هیاهوی اقتصاد، درآمدش بر هزینه بچربد و عجیب خواهد بود اگر به مدرک کارمندان‌ش دل خوش کند. گویا دانش‌آموخته‌ى ما کلاه بزرگی سرش رفته است.

یک نگاه‌یى به اطراف‌تان بکنید. زنده‌گی هرروزه‌ى ما نیازمند چه کارهایی است؟ راحت نشسته‌ایم در خانه چون لوله‌کش و برق‌کار و تنظیم‌کننده‌ى آنتن تلویزیون و پشتیبان فنی وسایل خانه‌گی و اوستای مکانیکی و مغازه‌دار و نانوا و خیاط و قصاب و غیره و غیره دارند هر روز سر کارشان حاضر می‌شوند تا چرخ اقتصاد این مملکت بچرخد. چند تا از این کارهای مهم‌یى که زنده‌گی روزمره‌مان لنگ بودن‌شان است، نیاز به مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد و بالاتر دارد؟ چند تا از فرزندان خانواده‌مان را می‌فرستیم سراغ یادگیری این مهارت‌ها و نه کلاس کنکور؟ این مهارت‌ها برای بچه‌های دیگران است و نه بچه‌های ما؟

حال چشم‌تان را کمی به بالا بچرخانید. چند نفر از کارآفرینان مطرح کشور و جهان را می‌شناسید؟ هیچ از تحصیلات آن‌ها خبر دارید؟ بیل‌ گیتس، استیو جابز یا حاجی برخوردار را می‌شناسید؟ بسیاریى از آن‌ها یا در میانه‌ى دوره‌ى کارشناسی درس را رها کرده‌اند و به شکافتن سقف فلک مشغول شده‌اند، یا عمدتا" مهارت‌های‌شان را بیرون از دانشگاه آموخته‌اند. آیا این‌ها نشانه‌یی از دور بودن فضای دوره‌های کارشناسی دانشگاه‌های ما از جسارت‌ها و مهارت‌های کارآفرینی نیست؟ البته که اگر همین دوره‌های دانشگاهی نبود، ما آن حداقل‌های مورد نیاز برای فهم کلی زنده‌گی جدید در دنیای جدید را هم نمی‌آموختیم؛ اما بحث بر سر توزیع بهره‌ورتر منابع است و چه منبع‌یى ارزش‌مندتر از استعداد و عمر جوانان‌یى که در سنین دانشگاه مراحل اوج شکوفایی‌‌شان را می‌گذرانند؟

پزشکان، مهندسان و استادان دانشگاه، تا به امروز الگوی هدایت تحصیلی فرزندان در خانواده‌های ایرانی بوده‌اند؛ وقت آن است که گروه‌یى مهم و تأثیرگذار در اقتصاد کشور، به الگوها افزوده شود: کارآفرینان.

در این صورت می‌توانیم دقیق‌تر به این سوال بیندیشیم: «دانشگاه بروم یا کار کنم؟» 


عناوین پروژه های درس اصول سرپرستی

دانشجویان‌یی که مایل به کار روی هرکدام از این عناوین هستند ابتدا باید شماره‌ی آن را به اطلاع من رسانده و مطمئن شوند موضوع به صورت غیرتکراری برای ایشان ثبت شده است.

این فهرست صرفا" یک پیشنهاد است و هرکس مایل است می‌تواند موضوع جدیدیی درخواست دهد.

به این منظور علاوه بر اعلام حضوری، از پیامک به 09131579504 هم می‌توانید استفاده کنید.

مهلت تحویل پروژه‌ها تا روز امتحان است.

بهترین نمره علاوه بر محتوای زیبا و بدیع (با استفاده‌ی حداکثری از تمثیل و داستان و خاطره و مثال و ضرب‌المثل و شعر مرتبط)، به پروژه‌هایی داده می‌شود که به‌صورت فایل پاورپوینت 2007 در درجه‌ى اول به نشانى sherafat.jd+os@gmail.com یا sherafat.jd@gmail.com ئی‌میل شود.

موضوعات از این قرار است:

1. لزوم تعادل میان اقتدار و مهربانی در سرپرست

2. نقش قدرت، صراحت و جسارت بیان در سرپرستی موفق

3. کارکردهای منفی و مثبت خشم در سرپرستی

4. کارایی ویژگی‌های انصاف و بی‌طرفی در سرپرستی

5. سرپرست، الگوی زیردستان برای وقف کردن زندگی در راه انجام وظیفه

6. تأثیر معنویت و دعا در منش سرپرست

7. کارکردهای منفی و مثبت شفافیت رفتاری و گفتاری سرپرست

8. مقایسه اهمیت کنترل کمیت و کنترل کیفیت کارها در سرپرستی و ویژگی‌های نقطه‌ی تعادل

9. الگوهای رفتار سرپرستان در زمان‌های بحران

10. تأثیر روحیه‌ی محافظه‌کاری و احتیاط بر عملکرد سرپرست

11. حد مطلوب رقابت‌جویی رهبر، حد میانه یا حداکثر؟

12. اهمیت شناخت سرشت انسان‌ها و نجنگیدن با آن در سرپرستی

13. اشتیاق سرپرست خوب برای شنیدن خبرهای بد!

14. تأثیر روحیه‌ی سپاسگزار و قدردانی در سرپرستی موفق

15. کارکرد الهامات درونی یا حس ششم در رهبری انسان‌ها

16. رابطه‌ی سرپرست با عوامل اقتدار فراتر از خود، مقابله یا هنر تنظیم رابطه‌ی مفید؟

17. اهمیت تعریف معیارهای کیفی عالی عملکرد کارکنان و مراقبت سخت و دقیق از آن

18. رابطه‌ی روحیه‌ی یأس یا امید در کیفیت سرپرستی

19. قاطعیت در سرپرستی، کجا و چه اندازه؟

20.به‌جای سرزنش زیردستان هنگام شکست‌ها چه کنیم؟

21. تأثیر روحیه‌ی فروتنی و تواضع در سرپرستی

22. ظرافت‌های لازم هنگام تفویض کار و تعیین مسئولیت زیردستان

23. اهمیت آینده‌نگری و نگرش درازمدت در سرپرستی و مدیریت

24. قانون‌مداری و ضابطه‌محوری بدون تبعیض در سرپرستی

25. اهمیت تقوا و کنترل امیال و غرایز شخصی برای سرپرست

26. کدام برای یک رهبر بهتر است: بلندپروازی یا واقع‌نگری؟

27. قدرت تفکر و قدرت سرپرستی، نقش ذهن فعال و پویا

28. مزایا و خطرات تشویق زیردستان به اندیشه‌ی مستقل

29. نیاز رهبر به داشتن فلسفه‌ی روشن زندگی و مدیریت

30. احساس مأموریت، راهی برای حفظ و ارتقای توانمندی و انگیزه

31. نقش خودارزیابی انتقادی در سرپرستی موفق

32. هنر گوش کردن در سرپرستی

33. هنر تشخیص زمان عقب‌نشینی از مواضع و شیوه‌ی اجرای آن

34. هنر تشخیص زمان پایان دادن به مذاکره و خطرات بی‌توجهی به این نکته

35. فواید و خطرات توجه به جزئیات در سرپرستی موفق

36. تعهد سرپرست به زندگی و منافع زیردستان

37. تا چه میزان کارها را به بخت و اقبال بسپاریم؟

38. صبر، خویشتن‌داری و منتظر فرصت‌ها ماندن

39. عمل به قول و وعده و جلب اعتماد زیردستان

40. تا چه میزان باور به توانایی‌های زیردستان لازم است؟

41. راه‌های داشتن شور و شوق شخصی در کار

42. راه‌های برانگیختن شور و شوق در زیردستان

43. زبان بدن و کاربرد آن در مذاکره

44. زبان بدن و کاربرد آن در مصاحبه‌های استخدامی

45. استبداد در رهبری یا تسلیم به آرای عمومی؟

46. قدرت ترغیب و دل‌بسته کردن مردم به خود

47. همرنگ جماعت شدن یا بر خلاف جریان آب شنا کردن؟

48. سرعت عمل و اندیشه در سرپرستی

49. دلایل و خطرات اتلاف وقت و امروز فردا کردن

50. جوانمردی در سرپرستی

51. اهمیت نظر دوختن به چشم‌انداز وسیع و تصویر بزرگ و همه‌جانبه

52. رهبر موفق در قلب میدان کار

53. آزمون‌های علمی شناسایی شخصیت

54. آیا گروه خونی به ویژگی‌های سرپرستی ارتباط دارد؟

 


شیران و روباهان

نظریه‌ى پارتو در باب گردش نخبگان

sociologicaltheories.blogfa.com

ویلفردو پارتو جامعه‌شناس محافظه‌کار ایتالیایی است که در باب نخبگان نظریه‌ی شناخته‌شده‌یی در مقابل نظرات مارکس دارد. او معتقد است که انسا‌ن‌ها چه از لحاظ جسمى و چه از لحاظ فکرى و اخلاقى با یک‌دیگر برابر نیستند و در کل جامعه، برخى افراد از دیگران بااستعدادتر اند و او این «شایسته‌ترین» افراد هر گروه را نخبگان مى‌خواند.

اصطلاح «نخبه» در کاربرد پارتو هیچ‌گونه دلالت اخلاقى ندارد و به هر کس اطلاق مى‌شود که در هر یک از شاخه‌هاى فعالیت بشرى بالاترین نمره را به دست آورده باشد.

او افرادیى را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در حکومت نقش دارند نخبه تلقى مى‌کند و براى تمایز ایشان از بقیه‌ی نخبه‌گان، آنان را نخبه‌گان حکومتى (و بقیه را نخبه‌گان غیرحکومتى) مى‌خواند. بحث عمده و اصلى پارتو درباره‌ى نخبه‌گان حکومتى است.

پارتو معتقد است تنها در جوامع کاملا" باز و دارای تحرک مطلوب اجتماعی است که نخبه‌گان حکومتى همان‌ها هستند که بیش‌ترین شایسته‌گى را براى حکومت کردن دارند. واقعیت اجتماعى این است که در بقیه‌ی جوامع، بازدارنده‌هایى مانند ثروت، پیوندهاى خانواده‌گى و ... از چرخش آزادانه‌ى‌ افراد در مراتب اجتماعى جامعه جلوگیرى مى‌کنند؛ چندان که به‌مرور آن‌هایى که عنوان نخبه‌گى حکومتى دارند و کسان‌یى که بالاترین شایسته‌گى را دارند از هم متمایز مى‌شوند.

پارتو از تحرک اجتماعی و آزادی مشاغل همگان سرسختانه دفاع می کرد و همواره نگران بود که مقام‌های نخبه‌گى حکومتى که زمان‌یی در انحصار مردان شایسته بود با گذشت زمان به دست کسان‌یی افتد که فاقد این شایسته‌گی هستند. در این شرایط این خطر هست که توازن اجتماعى بر هم خورد و بدنه‌ى اجتماع دچار عدم تعادل شود.

از نظر پارتو هر جریان اجتماعى که اصل وجود طبقه‌ی نخبه‌گان را زیر سؤال برده و یک‌پارچه‌گى و پیوسته‌گى کامل بین نخبه‌گان (چه حکومتى و چه غیرحکومتى) و بخش‌یى از بدنه‌ى جامعه (ولو شایسته‌ترین آن‌ها) ایجاد کند به تباهى سامان اجتماعى مى‌انجامد، حتا اگر این تلاش از سوی خود نخبه‌گان حکومتى و غیرحکومتى آغاز شود و مخالفت او با نظریات مارکس را هم باید در همین راستا دانست. از سوی دیگر اگر نخبه‌گان حکومتی نتوانند راه‌یی برای «جذب» افرادیى استثنایی بیابند که از طبقات پایین خودشان را بالا می‌کشند، باز هم در فضاى سیاسی و بدنه اجتماعی دچار عدم تعادل مى‌شود.

این دو نوع عدم تعادل، بیش از دو سرنوشت پیش پاى جامعه نمى‌نهد: یا باید مدخل‌هاى تازه در مسیرهاى تحرک اجتماعى (امکان ارتقاى شایسته‌ترین‌هاى طبقه‌ى پایین به طبقه‌ی بالاتر اجتماعى و تلویحا" تنزل ناشایسته‌ترین‌هاى طبقه‌ى حاکم به طبقه‌ى پایین‌تر اجتماعى) جهت ترمیم لازم ایجاد شود و یا این که نخبه‌گان شایسته‌تر از طریق براندازى نخبه‌گان حکومتى قدیمى و ناکارآمد جاى‌گزین ایشان مى‌شوند.

پارتو بخش‌یی از نظریه‌ى نخبه‌گان خود را با تمثیل شیران و روباهان توضیح می‌دهد، وقتى که هنگام تقسیم‌بندى نخبه‌گان سیاسى، "شیران" و "روباهان" را از هم متمایز می‌کند‌. وی از سیاستمداران حاکم و قدیمی که طرفدار تداوم و حفظ وضع موجود هستند بعنوان "روباهان" یاد میکند و از نخبه‌گان تازه‌قدعلم‌کرده که قدرت‌یی جز حمایت طبقه‌ی تحت سلطه ندارند با عنوان "شیران" یاد می‌کند که البته طرف‌دار تغییر وضع موجود در رسیدن به منافع خود هستند.

از دید پارتو، وقتی آگاهی سیاسی مردم در مقطع خاص زمانی به‌صورت سریع رشد کند بالتبع ظهور "شیران" نیز که از آن‌ها بعنوان عناصر شایسته اما خارج از حکومت یاد می‌شود رو به فزونى مى‌نهد. یک حکومت باتدبیر در مواجهه با این شرایط، راه را بر ورود ایشان به جمع نخبه‌گان حاکم مى‌گشاید و با جذب آن‌ها، هم‌زمان از سهم روبه‌صفتان (نخبةگان پیر) در ترکیب نخبه‌گان حاکم مى‌کاهد. اما اگر همین روبه‌صفتان در رأس حکومت باشند اجازه‌ى این تطبیق آرام و کم‌هزینه‌ى ترکیب نخبه‌گان حاکم با ترکیب شایسته‌گان جامعه را نمى‌دهند و در نتیجه وقوع انقلاب خشونت‌بار محتمل می‌گردد.

در این رهیافت،  ثبات در یک جامعه تنها با ترکیب معقول از شیران و روباهان و تعامل بین ایشان حفظ مى‌شود. گفتنی است که شیران جذب‌شده به حکومت نیز بعد از مدت‌یی تبدیل به روباهان می‌شوند و آنها نیز به تبع با تغییرات اجتماعی- سیاسی باید شیران جدید را جذب خودشان کنند و این سیکل باید تا زمان‌یى که جامعه مى‌خواهد پابرجا باشد تداوم داشته باشد.

اهم نظریات ویلفردو پارتو را در مبحث تغییرات نقش نخبگان یا برگزیدگان در تحولات اجتماعی، مى‌توان چنین خلاصه کرد:

فرزندان تماما خصوصیات ممتاز والدین خود را ندارند، یعنى تعلق به طبقة‌ى نخبگان لزوما" ارثی نیست و جابه‌جایى نخبه‌گان قدیمى توسط نخبه‌گان جدیدیى که از قشرهاى پایین جامعه برخاسته‌اند باید پیوسته و دایمی باشد.

گردش بدون‌وقفه‌ی نخبه‌گان باعث نوع‌یی تعادل در سیستم اجتماعی شده و به دنبال خود گردش یا جریان ایده‌ها و دگرگونى مطلوب اجتماعی را نیز موجب می‌شود.

 


از ایده تا عمل در سازمانها و جوامع


فاصله‌ى ایده تا عمل درسازمان‌ها و جوامع

یا

آن‌چه سلسله‌مراتب بر سر ایده‌ها مى‌آورد

این مطلب طنز را سال‌ها پیش هم خوانده بودم، اما وقتى باز هم آن را از دوست‌یى دریافت کردم باز هم از تعدد مصادیق آن در پیرامون‌مان به انحاى مختلف به حیرت افتادم! شما چه‌طور؟

***

رییس یک کارخانه‌ى بزرگ معاون خود را احضار کرده و به او می‌گوید:
روز دوشنبه، حدود ساعت 7 غروب، ستاره‌ى دنباله‌دار هالی دیده خواهد شد. نظر به این‌که چنین پدیده‌یی هر 78 سال یک‌بار تکرار می‌شود، به همه‌ى کارگران ابلاغ کنید که قبل از ساعت 7، با به سر داشتن کلاه ایمنی، در حیاط کارخانه حضور یابند تا توضیحات لازم داده شود. در صورت بارنده‌گی مشاهده‌ى هالی با چشم عریان (غیر مسلح) ممکن نیست و به‌همین‌خاطر کارگران را به سالن ناهارخوری هدایت کنید تا از طریق نمایش فیلم با این پدیده‌ى شگفت آشنا شوند.

معاون خطاب به مدیر تولید:
بنا به دستور جناب آقای رییس، ستاره‌ى دنباله‌دار هالو روز دوشنبه بالای کارخانه طلوع خواهد کرد. در صورت ریزش باران، کلیه‌ى کارگران را با کلاه ایمنی به سالن ناهارخوری ببرید تا فیلم مستندیی را درباره‌ى این نمایش عجیب که هر 78 سال یک‌بار در برابر چشمان عریان اتفاق می‌افتد، تماشا کنند.

مدیر تولید خطاب به سرپرست:
بنا به درخواست آقای معاون، قرار است یک آدم 78 ساله‌ى هالو با کلاه ایمنی و بدن عریان در نهارخوری کارخانه فیلم مستندیی درباره‌ى امنیت در روزهای بارانی نمایش دهد.

سرپرست خطاب به سرکارگر:
طبق دستور و با اجرای هالو 78 ساله، همه‌ى کارگران بایستی روز دوشنبه ساعت 7 لخت و عریان در حیاط کارخانه جمع شوند و به آهنگ بارون بارونه گوش کنن.

سرکارگر خطاب به کارگران:
آقای رییس روز دوشنبه 78 سال‌ش می‌شود و قرار است در حیاط کارخانه و سالن ناهارخوری بزن‌وبکوب راه بیفته و گروه هالو پشمالو برنامه اجرا کنه. هرکس مایل بود می‌تونه برهنه بیاد ولی کلاه ایمنی لازمه!


یک شهردار «خاص»

 

یک شهردار «خاص»

در اکتبر سال 1994 شخص‌یی به نام دکتر آنتاناس ماکوس که یک استاد فلسفه و ریاضیات بود به عنوان شهردار بوگوتا پایتخت کلمبیا انتخاب شد. آن گونه که گفته شده است این شهر به عنوان پایتخت قتل جهان معروف بوده است و مقامات شهر در فساد شهره بوده‌اند. در واقع اهالی بوگوتا از این همه نابسامانی به جان آمده و به دنبال چاره‌یی می گشتند که نهایتا" به دکتر ماکوس به عنوان یک ضدسیاستمدار متوسل شدند.

دکتر ماکوس برای مقابله با ناهنجاری‌های شهر بوگوتا از روش‌های جالب‌یی استفاده کرد. مثلا" در سر چهارراه‌ها گروه‌های پانتومیم به کار گماشت که متشکل از دانشجویان تئاتریی بودند که صورت خود را سفید و سیاه کرده و هر کس‌یی را که تخلف‌یی می‌کرد مسخره می‌کردند. مثلا" اگر عابر پیاده‌یی از چراغ قرمز رد می‌شد به دنبال‌ش می‌افتادند و ادای‌ش را در می‌آوردند و همین باعث شد که شهروندان از ترس مسخره شدن از تخلف بپرهیزند. با گذشت چند ماه، درصد افراد پیاده‌یی که به علایم راهنمایی توجه و مطابق آن‌ها رفتار می‌کردند از 26 درصد به 75 درصد رسید. در حقیقت استقبال از این طرح و موفقیت آن در کاهش خلاف چنان چشم‌گیر بود که دکتر ماکوس 400 نفر دیگر پانتومیم‌کار استخدام کرد تا خدمات این گروه‌ها به سراسر شهر گسترش یابد.

این تنها بخش‌یی از کارهای به‌ظاهرساده‌یى بود که توسط دکتر ماکوس انجام شد و در نظم‌بخشی به شهر نتیجه داد.

دکتر ماکوس معتقد بود که تلاش براى تغییر نگرش مردم، مى‌بایست رکن اساسی اصلاحات او را تشکیل دهد و نیز این که تحول در فرهنگ مدنی شهروندان کلید حل معضلات بى‌شمار شهر بوگوتا به شمار مى‌آید ...

تنها یک اقتصاددان بسیار‌کوته‌فکر ممکن است معتقد باشد که رفتار انسان‌ها صرفا" از پاداش‌ها یا مجازات‌های ملموس و مادی تاثیر می‌پذیرد. درست است که افراد به انگیزه‌های اقتصادی شفاف و مستقیم واکنش نشان می‌دهند اما ممکن است به انگیزه‌های ناشناخته‌یی که از قراردادهای اجتماعی یا وجدان فردی‌شان نشات می‌گیرند نیز واکنش‌های قاطع‌یی نشان دهند.


از کتاب تبهکاران اقتصادى: فساد، خشونت و فقر ملت‌ها.
نوشته‌ى ریموند فیسمن و ادوارد میگل. ترجمه فرخ قبادى. نشر نگاه معاصر