سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشگاهى اندیشیدن، جهادى کار کردن

موفقیت به سبک ایرانی!

www.alef.ir
حجت شب‌گرد 

نود دقیقه دفاع! خوب بازی نکردیم اصلا. چند تا گل هم نخوردیم. اما ناگهان ورق برگشت. فقط یک اتفاق! قوچان نژاد گل زد. رفتیم جام جهانی! حالا همه به هم تبریک می‌گویند. مملکت رفته روی هوا. تحلیل‌گرها می‌گویند دفاع منطقی و جانانه‌یی کردیم. همه بهترین اند الان. مربی، بازی‌کن، فدراسیون ...

فرض کنید آن یک اتفاق پیش نمی‌آمد! چه می‌شد؟

بازی‌کنان بی‌تعصب بازی کرده بودند. 90 دقیقه توی لاک دفاعی بودیم از ترس. از اول هم معلوم بود با این تیم به جایی نمی‌رسیم. مربی که حتما باید عوض می‌شد، حیف آن همه دلار که خرج‌ش کردیم. فدراسیون هم که سیاه‌ترین مدیریت طول تاریخ را دارد و باید کن‌فیکون شود. وزارت ورزش، در این مدت غیر بازی‌های سیاسی هیچ دغدغه‌یی نداشته. و عادل خان بود و کلی برنامه‌ی جنجالی و فحش و فضیحت هایی که مهمان‌های‌ش نثار هم می‌کردند!

خوب شد رضا فرصت را از دست نداد!

راستی چرا ما مردم این‌طوری هستیم؟ ربط‌یی به فوتبال هم ندارد فقط


درود بر محمدرضا قاسمی!

در اخبار چنین آمده که یک قاضی در شهرستان زرقان استان فارس، مطالعه و آموزش را جای‌گزین کیفر حبس چند جوان فاقد سابقه‌ی کیفری کرد. خداوند امثال ایشان را در کشور ما زیاد کند که هرچه دعای خیر در حق او کنیم، کم است. خبر را بخوانیم:

در پی ورود و شکار غیرمجاز شش نفر از جوانان به منطقه‌ی حفاظت‌شده‌ی پارک ملی بمو در استان فارس، دادرس دادگاه عمومی بخش زرقان ضمن تعلیق حبس متهمان، چهار نفر از آنان را به نوشتن مقاله با موضوع اهمیت محیط زیست محکوم کرد.

دادرس دادگاه عمومی بخش زرقان این افراد را که به شکار غیرمجاز بره آهو متهم هستند، گنه‌کار شناخت و آن‌ها را به 91 روز زندان محکوم کرد ولی حبس آنان را به دلیل عدم سابقه‌ی کیفری، تعلیق کرد.

قاضی محمدرضا قاسمی رییس دادگاه عمومی بخش زرقان در این خصوص گفت: متهمان هم‌چنین به ممنوعیت ورود مجاز یا غیر مجاز به محدوده‌ی پارک بمو، دریافت گواهی حسن رفتار با محیط زیست از مدیر پارک‌های ملی بمو با مراجعه به اداره‌ی کل محیط زیست استان و ارائه مقاله‌یی دو هزار کلمه‌ای در خصوص فواید محیط زیست و اهمیت حفاظت از اراضی طبیعی محکوم شدند.

رییس دادگاه عمومی بخش زرقان تأکید کرد این حکم در مراجع تجدیدنظر استان قابل تجدیدنظرخواهی می‌باشد.

شهرستان زرقان در 25 کیلومتری شمال شرقی شیراز واقع شده که به لحاظ زیست‌محیطی دارای پوشش گیاهی درختان نارون و چنار می‌باشد و پارک ملی بمو از مراکز تفریحی و گردش‌گری طبیعی در استان فارس و این شهرستان به شمار می‌آید.


پیروز و ناکام انتخابات چه کسانی بودند؟

سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی

چند روزیی لازم بود تا افراطیون از سرگیجه‌یی که در اثر شکست در انتخابات 24 خرداد به سراغ‌شان آمده بود نجات پیدا کنند. اکنون وقت آن است که چشم‌های‌شان را باز و گوش‌های‌شان را تیز کنند تا به‌درستی دریابند که در چه‌گونه‌جامعه‌یی زنده‌گی می‌کنند و با این جامعه چه‌گونه باید تعامل داشت. قبل از آن‌که حرف اصلی این مقاله را مطرح کنیم، بهتر است مصادیق اصحاب افراط را معرفی نمائیم.

ایران در دو دهه‌ی اخیر از تندروی‌های افرادیی ضربه خورده است که در بیان مطالب و پی‌گیری مطالبات‌شان از زبان بی‌مهار، قلم سرکش، بداخلاقی، خشونت، بی‌حرمتی، مبالغه، تهمت و دروغ استفاده کردند. این قبیل افراد، را می‌توان در هر دو جناح اصلاح‌طلب و اصول‌گرا یافت. خود «اصلاح‌طلبی» و «اصولگرایی» در ذات خود نه‌تنها عیب و اشکال‌یی ندارند بلکه هر دو دارای امکانات و نقاط قوت فراوان‌یی هستند که به کمک هم‌دیگر می‌توانند برای کشور مفید واقع شوند. از ترکیب اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی است که «اعتدال» پدید می‌آید و این همان چیزیی است که نظام جمهوری اسلامی برای پیش‌برد اهداف خود نیازمند آن است.

اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی اگر با سوءاستفاده‌ی عناصر افراطی دست‌کاری شوند، از کارایی می‌افتند و به ضد خود تبدیل می‌شوند. این، بلایی است که در 8 سال حاکمیت جریان اصلاح‌طلبان بر سر اصلاح‌طلبی و بر سر کشور آمد و بلایی است که در 8 سال حاکمیت جریان اصول‌گرایان بر سر اصول‌گرایی و بر سر کشور آمد. با این دو واقعه‌ی منفی، نباید اصل اصلاح‌طلبی و اصولگرایی را زیر سؤال برد، اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان معتدل را نیز نباید زیر سؤال برد، کسان‌یی که باید زیر سؤال بروند اصحاب افراط از این هر دو جناح هستند.

نکته‌ی کلیدی در این مقوله این است که سران اصلاح‌طلب و اصول‌گرا نیز در دوران حاکمیت خود، حاضر نشدند با افراطیون برخورد کنند و آنها را مهار نمایند. به نظر می‌رسد آن‌ها از افراطیون جناح خود به‌مثابه ابزاریی برای پیش‌برد اهداف حاکمیتی و تقویت قدرت خود استفاده کردند و از قباحت بهره‌برداری از تز پوسیده و ماکیاولی «هدف وسیله را توجیه می‌کند» هراس‌یی به خود راه ندادند. افراطیون دو جناح نیز از همین فرصت و حمایت، حداکثر سوءاستفاده را کردند و بداخلاقی را به اوج رساندند. بداخلاقی‌های افراطیون در عرصه‌های زبان و قلم و عمل به‌قدریی بی‌مهار و افسارگسیخته بود که مردم را نسبت به این هر دو جناح بدبین کرد و گزینه «اعتدال» را به عنوان مطلوب مردم به حاکمیت رساند.

اینک زمان آن فرا رسیده که دو جناح اصلاح‌طلب و اصول‌گرا به تجدیدنظر در روش‌های خود همت کنند و پالایش محتوایی و مبنایی را محور اصلی این تجدیدنظر قرار دهند.

کشور و نظام، هم به اصولگرایی و هم به اصلاح‌طلبی نیاز دارد، لکن به عناصر افراطی این دو جناح نه تنها نیازیی نیست بلکه آنها برای منافع ملت و مصالح نظام مضر هستند. زبان‌ها و قلم‌هایی که اصیل‌ترین شخصیت‌های نظام را به باد تهمت و افترا و حملات ناجوان‌مردانه می‌گیرند و به هیچ مبنا و معیاریی پای‌بند نیستند بیش‌ترین ضربه را به کشور و ملت و نظام وارد می‌کنند. پالایش جناح‌ها از این عناصر کافی نیست، جناح‌ها باید نوع نگاه‌شان را تغییر دهند و اخلاق را مبنای موضع‌گیری‌ها و عملکردهای خود قرار دهند.

انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد، هر چند پیروزی «اعتدال» بود ولی شکست اصلاح‌طلبی یا اصولگرایی نبود، بلکه شکست تفکر افراطی موجود در این دو جناح بود. اکنون نیز همین عناصر دست به کار شده و درحال ادامه‌ی راه خود از طریق زبان و قلم هستند. عده‌یی سهم‌خواهی را شروع کرده و از همین حالا برای افراد مورد نظر خود پست و مقام مشخص می‌کنند، عده‌یی نیز با تحلیل‌های بی‌پایه‌ی خود تلاش می‌کنند خود را تبرئه کنند و جناح مقابل خود را عامل نابه‌سامانی‌ها جلوه بدهند. واقعیت را نمی‌توان در هیچ‌یک از این دو تحلیل یافت. هر دو جناح باید بفهمند که کشور و مردم از عمل‌کردهای افراطی آن‌ها خسته شده‌اند و روی‌کرد مردم به «اعتدال» نشان‌دهنده‌ی همین واقعیت است.

بازگشت از مسیر افراط برای جناح‌ها کار ساده‌یی‌ست. کافی است ضوابط موضع‌گیری‌ها و اقدامات در تمام زمینه‌ها تغییر کند و برپایه‌ی اخلاق و انصاف استوار شود. گرفتاری امروز کشور که در نهایت به انزوای افراطیون منجر شد، بی‌اعتنایی به اخلاق و فرود آوردن شلاق بداخلاقی و بی‌انصافی بر گرده‌ی این و آن با هدف رسیدن به قدرت و تحکیم پایه‌های آن است و این کثیف‌ترین و نامشروع‌ترین ابزار برای رسیدن به حاکمیت و افزودن بر قدرت است.

پای‌بندی به بازگشت از مسیر افراط و روی آوردن به اخلاق و انصاف را جناح‌ها می‌توانند در پرهیز از تحلیل‌های انحرافی، بداخلاقی‌های زبانی و قلمی وکارشکنی در کار دولت منتخب ملت نشان دهند. منظور این نیست که دو جناح اصلاح‌طلب و اصول‌گرا نباید در دولت آینده حضور داشته باشند، بلکه هدف این است که مطالبه‌ی سهم نکنند و دست رئیس‌جمهور منتخب را برای انتخاب باز بگذارند. ماهیت اعتدال اقتضا می‌کند در انتخاب اعضای دولت فراجناحی عمل شود و محور انتخاب‌ها و انتصاب‌ها شایسته‌گزینی باشد. با چنین نگاه‌یی طبعاً از هر دو جناح اصلاح‌طلب و اصول‌گرا در دولت آینده استفاده خواهد شد و طبعاً همین ترکیب است که می‌تواند بر مشکلات فائق آید.

عناصر افراطی هر دو جناح باید از انتخابات 24 خرداد این درس بزرگ را بگیرند که بداخلاقی‌های زبانی، قلمی و عملی آنها عامل مهم‌یی برای منزوی شدن خودشان بود و مردم با تجربه‌ی تلخ‌یی که از افراطیون در ذهن دارند دیگر هرگز فریب آن‌ها را نخواهند خورد. آیا به‌تر نیست قلم‌ها و زبان‌ها از این پس به جای تهمت زدن و اهانت کردن، به خدمت اخلاق و تقویت نقاط قوت و مثبت در آیند و برای تحکیم مبانی وحدت ملی تلاش نمایند؟


کی روش هم ما را شناخت!

برخی از تحلیل‌گران فوتبال، صعود افتخارآفرین تیم ملی به جام جهانی 2014 را حاصل آشنا شدن کی‌روش با روش‌ها و فرهنگ و بازیکنان فوتبال ایران دانستند. همان آشنایی ویه‌را که 16 سال پیش در ملبورن بین دو نیمه، وقتی 0-2 عقب بودیم به اعضای تیم گفت توصیه‌ی خاص‌یی ندارم، هرجور راحت‌اید بازی کنید، با دل‌تان بازی کنید ... و ما در نیمه‌ی دوم با زدن 2 گل، دومین حماسه‌ی سال 76 را آفریدیم و در مجموع استرالیا را بردیم! اما این آشنایی سویه‌ی دیگریی هم دارد که در نقل‌قول‌های زیر در مصاحبه‌ی اخیر او به نقل از www.isna.ir هویداست:

«امروز روزیی بود که کسان‌یی که متحد بودند، به نتیجه رسیدند. امروز روزیی به‌یادماندنی بود و این احساس خوب‌یی است که میلیون‌ها هوادار ایرانی را خوش‌حال و شادی‌ت را با آن‌ها تقسیم کنی ... از کسان‌یی باید تک به تک تشکر کنم که تعداد آن‌ها زیاد نیست ...

یک روز خوب است و یک روز بد. یک روز ضد ماست و روز دیگر با ما. در روزهای اخیر روزهای خوب‌یی را سپری کردیم. شما می‌توانید در روزهای خوب‌تان شاهد دوستان زیادیی کنارتان باشید. ولی وقت‌یی روزهای خوب را سپری نمی‌کنید، آن وقت است که باید کیفیت دوستان خوب‌تان را بررسی کنید و تعداد کسان‌یی که کیفیت خیلی خوب‌یی داشتند زیاد نبود ...

درباره‌ی آینده می‌توان آسان صحبت کرد. ما دو راه داریم، یا به برزیل برای تفریح و تعطیلات می‌رویم یا به برزیل می‌رویم تا با شرافت و غرور بازی کنیم. اگر می‌خواهید به تفریح بروید، نمی‌خواهم عضویی از شما بشوم. ترجیح می‌دهم در زمان دیگریی برای تفریح به آن‌جا بروم. باید خیلی چیزها را عوض کنیم. نمی‌توان بدون حمایت ملت کار را ادامه داد. اولین کار این است که برای آینده به‌سختی کار کنیم ... باید بزرگ فکر کنیم و اهداف بزرگ‌یی داشته باشیم. باید سخت تلاش کنیم و آماده باشیم. آنقدر قوی باشیم تا از گروه‌مان صعود کنیم ...

فوتبال بین‌المللی مثل ایران نیست که تا یک تعطیلی می‌رسد، همه چیز را تعطیل می‌کنند. در ایران شما باید چهارشنبه تصمیم بگیرید بعد می‌گویند، پنجشنبه و جمعه تعطیل است پس بگذاریم برای شنبه. اما شنبه هم کاریی نمی‌کنید ...

الان وقت شادی است، باید خوش‌حال باشیم و جشن بگیریم. بله، امروز باید از صعود لذت ببریم اما فردا صبح باید برویم به دفتر و کارمان را انجام دهیم. فردا دیگر زمان شادی کردن نیست ...

باز هم می‌گویم که ایران خانه‌ی من است. از سال گذشته این موضوع را گفته بودم اما هر روز برای همان روز برنامه‌ریزی می‌کنم و فردا هیچ مشخص نیست. دلیل آمدن به ایران این بود که تیم را به جام‌جهانی ببرم و بتوانیم در این تورنمنت بازی کنیم. من مربی‌ام و زندگی‌ام این گونه است که رقابت کنم و ببرم. کلمات من همان‌یی است که گفتم. اگر می‌خواهیم به برزیل برویم تا رقابت کنیم، من هستم. »


نمیخواستیم سقوط کنیم

از میان همه‌ی استدلال‌ها و تحلیل‌های پیش از حماسه‌ی 24 خرداد 92 این جمله از «محمد رهبر» نقش ذهن من شد که:

«دیگر تاریخ نزاع در جغرافیای سیاست ایران را باید از سر نوشت، حالا دعوا بین اصول‌گرا و اصلاح‌طلب نیست، نزاع میانِ کسان‌یی است که چیزیی به نام منافع ملی را نمی‌فهمند و می‌خواهند تا ته دره را چهارنعل بروند با جبهه‌ی متکثر و متنوع مدافعان منافع ملی و آن‌ها که می‌خواهند افسار اسب ِسقوط را بکشند. در این جبهه‌ی متنوع فرق‌یی نمی‌کند علی مطهری باشی یا علی‌اکبر ولایتی یا ناطق نوری یا محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی، مهم این است که نمی‌خواهیم سقوط کنیم. »

و خدا را شکر که به برکت دعای امام زمان، با ظرفیت‌های نهفته در نظام جمهوری اسلامی و تدبیر دل‌سوزان انقلاب و به‌ویژه نقش ارزنده‌ی مقام رهبری کار به آن‌جا نرسید که هم‌نوا با استاد شفیعی کدکنی زمزمه کنیم:

«ما شاهد سقوط حقیقت،
ما شاهد تلاشی‌ی انسان، 
ما صاحب واقعه بودیم

چندیی به زجر شعله کشیدیم،
وینک درون خاطره دود ایم

گفتند رو به اوج روان ایم،
دیدیم سیر سوی هبوط است

شعر سپید نیست که خوانی‌ش
این جعبه‌ی سیاه سقوط است! »

زیرا مطمئناً هشت سال دیگر مهلت نداشتیم.


میزان محبوبیت ایران در بین 39 کشور


www.isna.ir

نتایج نظرسنجی موسسه افکارسنجی "پیو"(pew) در آمریکا ادعایی مبنی بر افول جایگاه ایران در افکار عمومی جهان را مطرح می‌کند.

واشنگتن پست نوشت: از میان 39 کشوریی که نظرسنجی در آن‌جا به عمل آمده تنها در دو کشور پاکستان و اندونزی بیش از 50 درصد افکار عمومی نظر مثبت نسبت به ایران دارند.

در پاکستان 69 درصد و در اندونزی 55 درصد مردم اعلام کرده‌اند که نظر مثبت‌یی نسبت به ایران دارند.

طبق این نظرسنجی مورد ادعای پیو، بیش‌ترین نظر منفی نسبت به ایران در اسرائیل و کشورهای اروپای غربی با بالای 80 درصد نظر منفی نسبت به ایران وجود دارد و در آمریکا نیز از هر 10 آمریکایی 7 نفر نسبت به ایران نظر منفی دارند.

پیو هم‌چنین مدعی است در میان کشورهای اسلامی اردن با 81 درصد نظر منفی نسبت به ایران در صدر قرار دارد و پس از آن، کشورهایی چون مصر با 78 درصد، ترکیه با 68 درصد، لبنان با 60 درصد و فلسطین با 55 درصد در رده‌های بعدی هستند.

از نظر بسیاریی از ناظران یک‌یی از دلایل نگرش منفی در کشورهای غربی نسبت به ایران، القای پروژه "ایران‌هراسی" از سوی رسانه‌ها و دولت‌های غربی و تبلیغات به‌شدت‌منفی درباره‌ی ایران در این کشورهاست.

پیو با انتشار نقشه زیر مدعی است کشورهایی که به رنگ قرمز هستند نظر منفی در آن‌ها نسبت به ایران زیاد است و در مقابل در کشورهای نشان‌داده‌شده با رنگ آبی شدت نگرش منفی نسبت به ایران کمتر است.

 

نقشه مورد ادعای موسسه افکارسنجی "پیو"

 

 

 

 


چرا مدیریت خدمتگزار کمتر رواج یافته است؟

www.den.ir
برگردان: مریم رضایی
[ویرایش شخصی همین بلاگ]

 

 

مفهوم «مدیریت خدمت‌گزار» مفهوم‌یی قدیمی است که می‌گوید نقش اصلی یک مدیر خدمت کردن به دیگران، ‌به‌خصوص کارمندان است. نمونه‌ی عملی این مفهوم را چند سال پیش در جلسه‌ی هیأت مدیره‌ی شرکت سرویس مستر دیدم؛ وقتی که ویلیام پولارد، مدیر عامل شرکت، قبل از شروع جلسه یک فنجان قهوه را روی میز ریخت. 

او به جای این‌که فردیی را برای تمیز کردن قهوه‌ی ریخته‌شده صدا کند، از یک‌یی از هم‌کاران خواست پارچه و ماده‌ی پاک‌کننده‌یی بیاورد و سپس خودش مشغول پاک کردن شد. نکته‌ی قابل توجه این بود که اعضای هیات مدیره و کارمندان چندان توجه‌یی به اقدام او نداشتند. به نظر می‌رسید مدیریت خدمت‌گزار در این شرکت به امریی عادی تبدیل شده باشد. 

لائوتسه در قرن پنجم پیش از میلاد در مورد مدیریت خدمت‌گزار این‌گونه گفته است: «متعالی‌ترین فرمان‌روایان افرادیی هستند که مردم حضور آن‌ها را خیلی حس نمی‌کنند. فرد عاقل و دانا خود را بی‌اهمیت جلوه می‌دهد و کم‌تر سخن می‌گوید [به حدیی که] وقتی کاریی به‌خوبی انجام می‌شود، همه‌ی مردم می‌گویند، ما همه‌گی به آن دست یافته‌ایم.»

تجسم مدیریت خدمت‌گزار را در یک سازمان می‌توان به شکل وارونه‌شده‌ی هرم معمول سلسله‌مراتب سازمان‌ها دانست که در آن مدیریت ارشد از سوی بالای هرم، بر سطوح پایین‌تر مدیریتی نظارت و اعمال قدرت می‌کند. 

دوره‌ی مدرن مدیریت خدمت‌گزار با انتشار مقاله‌یی تحت عنوان «خدمت‌گزاری به‌مثابه مدیریت»، نوشته‌ی رابرت گرینلیف در سال 1970 آغاز شد. او در این مقاله عنوان کرده بود: «مدیر خدمت‌گزار، پیش از آن که مدیر باشد، خدمت‌گزار است ... این روش مدیریتی با این حس طبیعی شروع می‌شود که شخص مقدم بر هر هدف دیگر می‌خواهد به دیگران خدمت کند، و بعد از این اولویت است که این گزینه در برابر او قرار می‌گیرد که راه‌کارهای مدیریتی به دیگران ارائه کند. مساله‌یی که در این‌جا مطرح می‌شود این است که آیا کارمندان‌یی که به آن‌ها خدمت می‌شود، خودشان هم باید خدمت‌گزار دیگری باشند یا نه؟

به‌تازه‌گی گروه‌یی از روان‌شناسان سازمانی به سرکرده‌گی آدام گرنت تلاش کرده‌اند تاثیر مدیریت خدمت‌گزار را بر خود مدیران بسنجند، نه کسان‌یی که به آن‌ها خدمت می‌شود. گرنت نتیجه‌ی این تحقیق را در کتاب اخیر خود با عنوان «بدهید و بگیرید» ارائه می‌کند که نشان می‌دهد که مدیران خدمت‌گزار نه‌تنها بیش‌تر از دیگر مدیران مورد احترام کارمندان‌شان هستند، بلکه خودشان در پایان روز احساس بهتریی داشته و علاوه بر این دو، بهره‌وری آن‌ها نیز بیشتر است.

نظریه‌ی او این است که مدیران خدمت‌گزار از سویی وقت زیادیی را صرف به‌اشتراک‌گذاری آن‌چه می‌آموزند کرده و به دیگران کمک و مشاوره می‌دهند، و از سوی دیگر از اطلاعات و بینش‌های مهم که در این تماس‌ها به دست می‌آورند در جهت افزایش اثرگذاری و بهره‌وری‌ بهره می‌برند. 

نکته‌ی کلیدی آن است که مدیران خدمت‌گزار وقت خود را صرف تصمیم‌گیری برای این که به چه کس‌یی چه دستوریی بدهند، نمی‌کنند. آن‌ها تقریباً هر چیزیی را که می‌دانند با همه‌ی افراد سازمان در میان می‌گذارند. گرنت نتیجه می‌گیرد که به اشتراک گذاشتن دانسته‌ها ممکن است در آغاز کاریی خسته‌کننده به نظر برسد، اما در نهایت به عمل‌کرد مدیر کمک می‌کند. 

ضمن توجه دادن به این محدودیت ذاتی که مدیریت خدمت‌گزار تنها یک روی‌کرد مدیریتی برای رهبری تیم است و برای همه گروه‌ها کاربرد ندارد، اما باز هم جای این پرسش هست که اگر اثرگذاری مدیریت خدمتگزار به اندازه‌یی است که در تحقیقات اخیر نشان داده شده، چرا نباید بیش‌تر رواج پیدا کند؟

***

بدون ادعای هیچ ربط‌یی به یاد این جمله‌ی امام افتادم که «به من خدمت‌گزار بگویید بهتر است تا رهبر بگویید» خدا رحمت‌ش کناد!


جهاد اکبر از 106 سال پیش!

حاج محمدحسین کازرانی و لایحه‌ی خودکفایی ملی

www.den.ir

سوال و جواب؛ عنوان مکتوب‌یی است که رییس تجار ملی اصفهان که از پیروان دو مجتهد و از اعضای فعال انجمن مقدس ملی اصفهان است یک سال پس از پیروزی انقلاب مشروطه، یعنی حدود 106 سال پیش در جواب سوالات مختلف ایراد کرده و با توجه به طرز تفکر کسان‌یی که در اصفهان در زمان مشروطیت به رهبری حاج آقا نورالله مدخلیت و نظارت کلی بر جریانات و روند اقتصادی شهر داشته‏اند، نظرات این شخص مؤید جو غالب‏ اقتصادی در جامعه بوده است .


این نوشته لایحه‏یی است که حاجی محمدحسین کازرانی وطن‏دوست در ترویج منسوج وطن به عنوان سوال و جواب مرقوم داشته و به روزنامه‌ی «جهاد ‌اکبر» فرستاده است:

سوال: چندیی است در این شهر هنگامه‌ی عظیم‌یی مشاهده می‏نماییم. اگر شما از کیفیت آن واقف هستید، مرا خبر دهید؟

جواب: چه هنگامه‌ی تازه‌یی دیده‏اید؟

سوال: بعضی از علمای اعلام و روسای فخام و تجار ذوی‏الاحترام لباس کرباس پوشیده و مردم را به پوشیدن این لباس ترغیب می‏نمایند. مگر پارچه‏های لطیف و نظیف مثل فاستونی و ماهوت و دبیت و غیره چه عیب دارد که ترک نموده و مایل به کرباس شده‏اند؟

جواب: مگر نمی‏دانید اهالی ایران از خواب غفلت بیدار و از مستی جهالت هوشیار شده‏اند. اینها علائم ترقی است. اینها نشانه‌ی شرافت و مقدمات صعود به مدارج عالیه است. علمای اعلام و روسای فخام ما ملبس به لباس کرباس شده‏اند برای شرافت آن که ما را آگاه نمایند و بفهمانند که کرباس خشن ما ترجیح دارد به ماهوت و فاستونی و پارچه‏های نرم لطیف خارجه.

سوال: کرباس چه شرافت‌یی بر اقمشه‌ی خارجه دارد؟

جواب: لباس کرباس شرافت ملیت و قوام قومیت ما را حفظ می‏نماید و ما را از ذلت احتیاج می‏رهاند که محتاج به غیر نباشیم و ثروت مملکت ما محفوظ بماند.

سوال: کرباس چه‌گونه شرافت ملیت ما را حفظ می‏نماید؟

جواب: شرافت هر قوم و سعادت هر مملکت‌یی و استقلال هر مملکت‌یی به رفع احتیاج از خارج است. اگر به لباس کرباس خود قناعت کنیم از جهت لباس مستغنی هستیم و حاجت به اجانب نداریم؛ یعنی خود صاحب کرباس هستیم و دست تکدّی ما پیش غیر دراز نیست و عرض و ناموس را به بهای پارچه‌ی خوش‌رنگ بر باد نداده‏ایم و تسلط اجانب بر ما کم خواهد شد.

سوال: لباس کرباس چه‌گونه ثروت ملکی را محفوظ می‏دارد؟

جواب: چندین سال است که رابطه‌ی اجانب به مملکت ما جاری است ولی بی‏علمی و جهالت ما را دانسته‏اند. هر روز یک نوع قماش خوش‌رنگ و اسباب قشنگ تازه برای فریب آورده ماحصل حیات ما را به بهای آن می‏ربودند و هم‌وطنان عزیز ما جاهلانه پول و ثروت‌یی که با زحمات شاقه تحصیل نموده بودند به‌رایگان تقدیم آن‌ها می‏نمودند تا به حدیی که اجناس مال‏التجاره‌ی ما که در واقع سرمایه‌ی ملکی ما است و باید به عوض آن پول طلا و نقره از خارج، داخل مملکت نماید با کمال ذلت از دست ما خارج نموده و در مقابل اسباب بازی برای کودکان نادان فراهم می‏نمودند و به درجه‏یی این حیله و تزویر کارگر شده که دولت قوی‏شوکت ما را گرفتار فاقه نموده، مقروض و ذلیل و محتاج به خود کردند و به هم‌دستی وزرای خائن خانه‌برانداز دست تعدی به عصمت خاک وطن ما دراز نموده، معادن ما را بردند؛ شهرهای ما را گرفتند؛ تجار محترم ما را دلال و کارگزار خود نمودند؛ رشته‌ی تجارت را به‌کلی از دست ما گرفتند. طرق و شوارع ما را تصرف نمودند و به طوریی ما را خوار و خفیف نمودند که پول مملکت ما را به هر قیمت و مقدار که بخواهند نسبت به مسکوکات خود تسعیر می‏نمایند و ما ابدا اختیار نداریم؛ بلکه از فرط جهالت مطلب به این واضحی را درک نمی‏کنیم، افسوس برنادانی و جهالت ما!

اما وقتی که ما احتیاجات خود را از آنها سلب نماییم و لوازم معیشت خود را از داخله مملکت فراهم نماییم، چنان‌چه پدران ما معمول داشتند، پول از مملکت خارج نخواهد شد و به عوض ِمال‏التجاره‌ی ما که خارج می‏شود پول و طلا و نقره داخل مملکت خواهد شد. و در واقع آن وقت ما صاحب اختیار مال خود خواهیم بود و دولت و ملت ما در عداد ملل و دول مستقله به شمار می‏رود و پس حال که فی‏الجمله به بیچاره‌گی و فلاکت خود آگاه و معایب کار را ملتفت شده‏ایم، بر ما واجب است که حتی‏الامکان از این سیل کوه‏کن که هستی مملکت و آبروی ملت ما را می‏برد، جلوگیری نماییم و سدیی بهتر از رفع احتیاج مانع آن نخواهد شد.

سوال: لباس غیرکرباس هم که ممکن است از منسوجات داخله به خوبی و ظرافت مهیا شود. پس خصوصیت کرباس از چه جهت است؟

جواب: اولا سایر منسوجات امروزه کفایت لباس تمام اهالی ایران را نمی‏دهد و به قدر کفایت دستگاه پارچه‏بافی دستی نداریم ولی کرباس به هر مقدار لازم شود، می‏توان مهیا نمود حتی از فاضل مصرف خود به خارج هم می‏توانیم بفرستیم.

ثانیا: از منسوجات دیگر بازار جهت ریسمان و رنگ گاه‌یی محتاج به خارج خواهیم شد و بالمرّه مستغنی نخواهیم شد. مثلا از یک رنگ نیل که صرف نظر نمودیم در سال اقلا یک صد هزار تومان از خرج مملکت ما کاسته و بر دخل‌ش افزوده خواهد شد و این مبلغ پول ما به خارج به بهای نیل نخواهد رفت و همچنین سایر جزئیات لوازم معیشت ما که امروز متذکر و ملتفت آن‌ها می‏شویم هر یک را مراعات نمودیم و تبدیل به مال داخله نماییم، در سال کرورها تفاوت می‏نماید.

منبع: روزنامه‌ی جهاد اکبر 23 رجب 1325 قمری معادل 08 شهریور 1286 خورشیدی

 

رحمت الهی نثار روح پاک او و امثال او باد که بعد از 106 سال هم‌چنان همان آرزوها را که دیگر به حسرت تبدیل شده‌اند با خود داریم! راستی شما «جهاد اکبر»یی از این بزرگ‌تر سراغ دارید؟


مرد ِنبرد

ترانه‌یی از امید مهدی‌نژاد

قصه‌ها پر از سکوت ان، پر ِدرد ان، پر ِرنج ان
قصه‌ها می‌گن تو دنیا آدم‌ها دنبال ِگنج ان

قصه‌ی ِدو روی ِسکه قصه‌ی ِشیشه و، سنگ ا
مایه‌ی ِحیات ِدنیا یه بهونه واسه جنگ ا

میون ِشعله و، دود ا آدم‌یی که بی‌گناه ا
تو خودش داره می‌سوزه طلایی که روسیاه ا

تو نگاه ِتیر و، ترکش دل‌ش و، گذاشت و، خون داد
تا به نامردهای ِعالم معنی‌ی ِمرد و، نشون داد

رگ ِپاره‌ی ِزمین و، گره زد با چنگ و، دندون
دل به دریا زد و، گم شد تو بساط ِآتیش و، خون

حالا خیلی وقت ا دریا ساکت ا، امن و، امون ا
رو لب‌ش خنده‌ی ِموج ا، دل‌ش اما پر ِخون ا

 

پا شو از کنار ِساحل، بس ا هرچی گریه کردی
دوباره بیا تو میدون، حالا تو مرد ِنبرد ای


صلابت امیر صدرنشین دوره قاجار

www.den.ir

متن‌یی که می‌خوانید بخش‌یی از نامه‌یی از مجموعه‌ی نامه‌های رسمی دوره‌ی قاجار است که گویاتر از هر مقاله‌ی طولانی، به‌روشنی نمایان‌گر شخصیت ارزش‌مند امیر در کوران حوادث مهم اجتماعی و اقتصادی دوره‌ی کوتاه ولی پربار صدارت‌ش است. دوره‌یی که با دسیسه‌ی گرفتن امضای حکم عزل‌ش به پایان رسید و مدت کوتاه‌یی بعد از آن، با دسیسه‌ی بزرگ‌تر گرفتن حکم قتل او از ناصرالدین‌شاه هفده‌ساله در شب‌یی که مست و خراب‌ش کرده و او را به حجله‌ی صیغه‌ی یک‌شبه‌ی روسی‌ش می‌فرستادند هرگونه شانس بازگشت وی به صدارت نیز گرفته شده و خاطر میرزاآقاخان نوری و سایر درباریان راحت شد.

ایضاً جناب مجدالذاکرین که از معمرین این زمان است از مرحوم وقایع‌نگار روایت می‌کند که می‌گفت یک روز خدمت امیر نظام شرف‌یاب بودم و دو سه نفر دیگر نیز از اعیان و وجوه تهران نیز در خدمت او بودند. حاج عبدالوهاب دولابی که یک‌یی از محترمین ذی‌ثروت بود بیامد و به امیر نظام شکایت نمود که جناب میرزاشفیع صاحب‌ دیوان سه هزار تومان طلب مرا نمی‌دهد و هر زمان مطالبه می‌کنم به تعلل و طفره می‌گذراند. امیر رضی‌بیک آردل را بخواست و به او فرمود که الساعه صاحب دیوان را در منزل یا هر جا که باشد پیدا می‌کنی و ریش او را می‌گیری و از دست نمی‌دهی تا سه هزار تومان طلب این حاجی را بگیری و تا دو ساعت دیگر که نمازهای ظهرین را خوانده باشم تمام نقد مسکوک را این‌جا حاضر کرده باشی. آن‌گاه آفتابه و لگن جهت وضو بخواست و ما که در آن مجلس حاضر بودیم به یک‌دیگر نظرهای شگفت‌آمیز نموده وصول این مبلغ پول را در دو ساعت‌یی که غایت آن غروب آفتاب بود امریی محال می‌دانستیم.

و[لی] با [وجود] این عقیده که داشتیم، قبل از غروب رضی‌بیک با سه هزار تومان طلای مسکوک بازگشت و معلوم شد که صاحب دیوان در اندرون خویش بوده و در بیرون آمدن با پیغام‌یی که رضی‌بیک داده بود تعلل نموده تا او را خبر از ورود رضی‌بیک به اندرون دادند؛ و از اطاق که بیرون دویده و در پله‌های تالار با مأمور مصادف شده و مأمور ریش وی را به چنگ آورده و چون‌آن‌که به او حکم شده بود رها نکرده، تا تمام نقد مرقوم را حاضر ساختند و به وی تسلیم نمودند.

روح‌ش شاد، منبع: نامه‌های امیرکبیر، تصحیح و تدوین سیدعلی آل‌داود